سید حسین حسینی | پژوهشگر گروه اقتصاد و مدیریت معاونت علمی مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(ع)
1396/2/17
تعداد بازدید:
بیداری و آگاهی اقتصادی؛ اولین و مهمترین گام و معیار ورود به اقتصاد مردممحور
بعد از احصاء و بررسی بیانات حضرت امام (ره) در زمینه فرآیند مشارکت مردمی در عرصههای مختلف اجتماع از جمله اقتصاد، این نتیجه حاصل شد که ایشان برای حضور، مشارکت و حرکت یک ملت در جهت دستیابی به هدف که در نگاه ایشان رسیدن به کمال تعریف میشود، به طی مسیری قائلاند که در آن باید چند گام زیر، به ترتیب به انجام برسد. به عبارت دیگر، همانگونه که ایشان برای حرکت یک فرد در جهت کمال به طی گامهایی مثل یقظه، عزم و ... قائلاند، ملت را نیز به مثابه یک کل واحد میبینند که قرار است در سیر الی الله حرکت نموده و رشد نماید. لازمه این حرکت و اینکه ملت بتواند روی پای خود بایستد و خودش کشورش را اداره کند، گامهایی است که باید به ترتیب طی گردد. مشارکت مردم در یک امر در سه گام بیداری1، عزم و قیام صورت میگیرد.2 در این یادداشت، صرفاً به گام اول که اولین و مهمترین گام و معیار مردمیشدن اقتصاد است، پرداخته میشود.
این معیار به اصل بیداری توجه دارد. طبق این معیار، در یک اقتصاد مردممحور، مردم نسبت به کلیت روابط و اوضاع اقتصادی حاکم بر جامعه و جهان، ظرفیتهای اقتصادی منطقه خودشان و انواع و گستردگی آنها، موضوع، مورد، هزینهها و فرصتهای مشارکت در عرصه اقتصاد باید آشنایی، آگاهی و توجه داشته باشند. بنابراین حضور آنان در عرصههای اقتصاد، حضوری آگاهانه خواهد بود. از طرف دیگر ملت به گذشته نیز نظر دارد و حافظه تاریخی او زنده و فعال است. به عبارت دیگر، بیداری و بصیرتی اقتصادی در مردم وجود دارد.
حضرت امام (ره) وجود مشکلات اقتصادی و گستره آن در سطح کشور را میپذیرند و یک قسم از این مشکلات را مشکلات داخلی مانند احتکار، تورم و امثالهم میدانند که ضرر این مشکلات بیشتر متوجه طبقات مستضعف و محروم جامعه میباشد. ایشان این دسته از مشکلات را به کمک مردم حلشدنی میدانند و ریشه آنها را در حوزه مسائل فرهنگی میبینند، لذا راهکارهایی که ارائه مینمایند نیز بیشتر جنبه فرهنگی دارد. به عبارت دیگر در نگاه ایشان، کیفیت مشارکت و همکاری مردم در عرصههای اقتصادی تا حد بسیار زیادی با بینشها و اعتقادات ملت که عوامل اصلی شکلدهندۀ بیداری او میباشد، ارتباط دارد.3
به همین دلیل ایشان بر تربیت و بیداری افراد جامعه تأکید ویژهای دارند. طبق نگاه ایشان باید علاوهبر انقلاب ظاهری که انجام شد، نفوس افراد نیز تحول پیدا کند. ایشان تغییر نظامات اقتصادی را منوط به ایجاد یک تغییر در قلب عاملان این نظام میدانند به این صورت که تا نوری در قلب ملت پیدا نشود و عمل ملت با قلب پیوند نداشته باشد کاری انجام نمیشود.4
اطلاع دقیق از وضعیت اقتصادی کشور و آمار اقتصادی واضح و شفاف اطلاعات دیگری است که باید در اختیار مردم قرار گیرد. دستکاری آمارهای اقتصادی یا مخفیکردن آنها اقدامی برخلاف این رویه میباشد.
تا زمانی که وابستگی به یک نظریه و فرهنگ غیرصحیح در فکر مردم باشد نمیتوان تحولی جدی آفرید. باید در جهت استقلال روحی و انسانی گام برداشت و راه چاره این است که از ابتدا فرزندان ملت با فرهنگ مستقل آشنا شوند.5یعنی قدم اول در مردممحورشدن اقتصاد، بیداری، آگاهی و در نتیجه خواست قلبی مردم است وگرنه حتی اگر به ظاهر و به دلایل مادی هم مردم در اقتصاد وارد شوند، فایده چندانی ندارد و تربیتکننده و رشددهنده آنان نخواهد بود. مرجع نشر حقایق و مسائل اقتصادی و تعیینکننده جهت بیداری نیز باید حوزهها و دانشگاهها باشند.6
ایشان میفرمایند که باید فروشندگان که به طور عام شامل تولیدکنندگان و تمامی واسطههای توزیع میشود، انصاف داشته باشند، به فکر مستضعفین و محرومین باشند و تنها حداکثرسازی سود خود را در نظر نگیرند. این نگاه حضرت امام (ره) در نقطه مقابل اقتصاد سرمایهداری قرار میگیرد که در مسائل تولید، توزیع، فروش و قیمتگذاری، تنها شرط اصلی و مبنایی که در نظر میگیرند حداکثرسازی سود شخصی است.
با تعمیم این راهکار میتوان گفت که باید نسبت به افراد، بیداری و نوعی تعلیم و تربیت، در جهت داشتن اقتصادی سالم که نتایج مشکلات آن به ضرر مستضعفین و محرومین نخواهد بود، صورت بگیرد. به عنوان مثال، باید افراد را مخصوصاً از اوان کودکی با مسائل محرومین و مستضعفین، کاستیهای آنها در زندگی و نقش مهم آنها در تحولات اجتماعی آشنا کرد. این نوع از تربیت موجب میشود که افراد در آینده خود افرادی منصف و متوجه اقشار محروم جامعه تربیت شوند. باید خود مردم، نسبت به کسانی که امکانات یا مال و سرمایه در اختیار دارند یا از مسائل و مشکلات اجتماعی و طبقات پایین جامعه بویی نبردند و با سوء استفاده از مشکلات اقتصادی به کسب سود و انباشت ثروت دست میزنند، نصیحت کنند و به آنها تذکر دهند. از طرف دیگر، اولیای امور که همان مسئولان جامعهاند و صاحب قدرت اجرایی در امور کشورند، از طرق مختلف در این امور دخالت کنند و اوضاع را به سامان برسانند؛ زیرا یکی از کارهای دولت در قبال مردم این است که باید در رأس برنامههایش به مستضعفین رسیدگی نماید.7
در جهت این بیداری، باید اطلاعات حوزهها و عرصههای اقتصادی به صورت صحیح و شفاف و به زبان خود مردم به آنان برسد. مردم در بیان حقایق، مورد اعتماد قرار گرفته و خیانتی به آنها صورت نگیرد، به این صورت که با پنهانداشتن حقایق و آمار و اطلاعات، جلوی بیداری و آگاهی آنان گرفتهشده یا به تأخیر افتد. کمااینکه این موارد در سیره عملی حضرت امام (ره) مشهود است. به عنوان مثال، سادگی و به زبان مردم بودن، یکی از ویژگیهای بیانات ایشان است به طوری که صحبتهای ایشان در سخنرانیهای عمومی، قابل فهم و درک برای تمام آحاد مردم بوده است.8 واضح و شفافبودن و اعتماد به مردم و بیان حقایق امور به آنان از دیگر ویژگیهای بیان حضرت امام (ره) است. با این اوصاف باید مسائل حوزه اقتصاد توسط کارشناسان آن، به زبان مردم و به صورت واضح و شفاف و بدون دخالت یا خیانت، به ملت ارائه گردد. البته نه به این معنا که ریز مسائل، آمارها، تحلیلهای تخصصی و قوانین اقتصادی برای آنان بیان شود، زیرا نه نیاز است، نه درست و نه ممکن. در این بیداری باید مردم به یک رشد اقتصادی برسند. اما رشد اقتصادی یعنی چه؟ آیا به این معنی است که مردم باید قوانین اقتصادی، قوانین عرضه و تقاضا، مطلوبیت نهایی، سیر تطور اقتصاد کلان، فرمولهای اقتصاد خرد، نمودارهای اقتصاد سنجی و امثالهم را یاد بگیرند؟ مسلماً منظور از رشد اقتصادی این نمیتواند باشد. همانگونه که منظور از رشد سیاسی این نیست که همه مردم ریز به ریز مسائل سیاسی را بدانند و یا به آنها آموزش داده شود. دانستن مسائلی که با زندگی مردم عجین شده است و مردم را در جهت رسیدن به خواستههایشان یاری میدهد، موضوعاتی است که باید به مردم انتقال داده شود. بیداری مردم در اقتصاد با عالمشدن در عرصه اقتصاد متفاوت است. بیداری ناظر به جنبههای کلی است و عالمشدن ناظر به جنبههای تخصصی.
از جمله اطلاعاتی که باید به مردم انتقال داده شود، اطلاع از توانمندیها و ظرفیتهای داخلی هر منطقه است. موضوع دیگر فرصتهای اقتصادی است که مردم میتوانند در آنها مشارکت کنند. اطلاع دقیق از وضعیت اقتصادی کشور و آمار اقتصادی واضح و شفاف اطلاعات دیگری است که باید در اختیار مردم قرار گیرد. دستکاری آمارهای اقتصادی یا مخفیکردن آنها اقدامی برخلاف این رویه میباشد. متأسفانه گاهی مراکزی که عهدهدار بیان این اطلاعات به مردماند، به بهانههای مختلف و گاهی برای حفظ منافع کسانی که باید در نگاه امام (ره) خادم ملت باشند، جانب امانت را رعایت نمیکنند، اعداد و ارقام و اطلاعات را به صورت ناصحیح و غیر واضح به مردم میرسانند و این یعنی ضربه به مشارکت مردمی از طریق جلوگیری از بیداری ملت.
البته چون ملت بیدار و بصیر است، این خیانتها را فهم خواهد کرد. همچنین این نحوه اطلاعرسانی، با ضربه واردساختن به فضای اعتماد و حس تعاون در بین مردم، باعث کاهش مشارکت مردمی در امور اقتصادی میَشود. کمااینکه امروز این وضعیت در اقتصاد مشاهده میشود. چرا که یکی از عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی حس تعاون و همدلی در فضای جامعه است.
در این راستا باید مردم را نسبت به ظرفیتهای اقتصادی موجود در اطراف آنها مثل ظرفیتهای اقتصادی محله، روستا، شهر، استان، کشور و جهان، در حوزههایی مثل ظرفیتهای انسانی، تجاری، کشاورزی، منابع طبیعی، معدنی و دیگر ظرفیتهای اقتصادی، آگاه و بیدار نمود. این در حالی است که اگر این آگاهی و بیداری به آنها نرسد، حتی با وجود ظرفیتها، مشارکتی صورت نخواهد گرفت و مردم با وجود ظرفیتهای بسیار به تنگدستگی مبتلا خواهند شد.9
دیگر اطلاعات و آگاهیهای مهمی که باید به مردم انتقال داده شود مباحث و موضوعات مرتبط با جنگ اقتصادی است. همه اقشار ملت نسبت به این موضوع که نباید از لحاظ اقتصادی وابسته باشند آگاه شوند و بصیرت پیدا کنند تا در زمینه رفع وابستگی اقتصادی احساس وظیفه کنند.10 باید ملت نسبت به ماهیت تحریم، جنگ اقتصادی، حمایت از تولید ملی، دسیسههای فرهنگی، اقتصاد مقاومتی و مواردی از این دست که در عرصه اقتصادی به آنه نیازمند است بیدار شود.11
بخش عمدهای از مفهوم بیداری اقتصادی که حضرت امام (ره) به آن اشاره دارند از طریق نشر و تبلیغ آیات و روایات و مفاهیم اسلامی، در عرصههای اقتصادی مثل صدقه، زکات، خمس، دفاع اقتصادی، احتکار و مانند آن، حاصل میشود. حضرت امام (ره) خود در کتاب تحریرالوسیله این کار را کردهاند و مسلم است که این روایات برای تذکار خودشان نبوده است، بلکه برای آگاهی و تشویق مردم مسلمانی که از دین مبین اسلام تبعیت میکردهاند، بوده است. وقتی مردم بدانند زکات موجب رشد مالشان میشود و با دادن زکات این افزایش و برکت را حس کنند، ایمانشان افزایش و مشارکتشان در پرداخت زکات و بهبود اوضاع اقتصادی کشورشان بیشتر میگردد.
جنبه دیگر بیداری و آگاهی در مشارکت مردمی ناظر به تواناییها و دستاوردهای مردم در زمینه تحقق این بیداری است. باید این موارد نشر داده شود. محققین نیز باید نتایج تحقیقات خود را برای مردم ذکر کنند تا همخوانی و همگراییای علمی در این عرصه صورت بگیرد. دانشگاهها هم بخشی از تحقیقات خود را به این سمت ببرند. اساتید و دانشجویان در این زمینه کتاب و مقاله و تحقیق چاپ کنند، نویسندگان در این زمینه داستانهای واقعی بنویسند، شعرا در این زمینه شعر بگویند، فیلمسازان فیلم بسازند و هر کسی به مقتضای توانایی خودش کاری در این زمینه انجام دهد.
مرجع ایجاد بیداری و آگاهی
در اقتصاد مردمی، حوزههای علمیه فقاهتی و دانشگاهها به عنوان منبع و مرجع آگاهیدهنده و بیدارکننده، مراجع نشر حقایق اسلام و مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دیگر مسائل مورد نیاز کشور میباشند.12
لذا این دو قشر به عنوان مرجع و منبع روشنگری و تعیینکننده جهت بیداری ملتاند. دقت شود که در اینجا، هدف بیان گروهها و نهادهای بیدارکننده و آگاهیدهنده نیست، بلکه هدف تنها بیان منبع و مرجع بیدارکننده است؛ زیرا گروههای بسیاری غیر از دو قشر مذکور مانند رسانه، مسئولین، خود مردم و امثالهم هستند که در الگوی مشارکت مردمی نقش آگاهیدهندگی و بیدارگری مردم را بر عهده دارند.
بنابر بیانات حضرت امام(ره) مشارکت مردمی در اقتصاد اصولاً در دو مکتب سرمایهداری و اشتراکی، نمیتواند رخ دهد؛ زیرا در اقتصاد مردممحور برای این که هر یک از مردم در اقتصاد سهیم باشند باید برای تکتک آنها ارزش انسانی قائل بود و در وهله اول آنها را بیدار کرد تا مشارکتی فعالانه و از روی آگاهی رخ دهد.
در مشارکت مردمی، بیداری و بصیرت مردم بسیار حائز اهمیت است. از طرفی پیشنیاز حرکت به سمت ایجاد بیداری و بصیرت انسانها، این است که ارزشهای انسانی مدنظر قرار گیرند. به این معنا که یک مکتب زمانی به دنبال بیداری و بصیرت اعضا و زیرمجموعه خود خواهد بود که ارزشهای انسانی را در نظر بگیرد وگرنه اگر تنها به دنبال منافع خود باشند و مصالح اعضا را لحاظ نکند، هرگز موجبات بیداری مردم را فراهم نخواهد آورد. اسلام مکتبی است که به دلیل در نظرگرفتن ارزشهای انسانی و معنوی به دنبال بیدار و بصیرکردن ملت به حقایق است. به همین جهت تأکید بر این است که مراجع و منابع آگاهیدهنده و بیدارکننده مردم باید از سنخ اسلام باشند. طبق این توضیحات مکاتب سرمایهداری و اشتراکی نمیتوانند بهعنوان منابع و مراجع آگاهیدهنده به شمار آیند. زیرا انسان بماهوانسان و ارزشهای انسانی در این دو مکتب جایگاهی ندارد، بلکه قدرت، سرمایه و مانند اینهاست که ارزش دارد.13
لذا بنا بر بیانات حضرت امام (ره)، مشارکت مردمی در اقتصاد اصولاً در دو مکتب سرمایهداری و اشتراکی، نمیتواند رخ دهد؛ زیرا در اقتصاد مردممحور برای این که هر یک از مردم در اقتصاد سهیم باشند باید برای تکتک آنها ارزش انسانی قائل بود و در وهله اول آنها را بیدار کرد تا مشارکتی فعالانه و از روی آگاهی رخ دهد. در حالیکه در این دو مکتب انسانیت انسان و بیداری و آگاهی او ارزشی ندارد.14به همین جهت است که کارگر15 به عنوان یک انسان، بازیچه دست دو مکتب سرمایه داری و اشتراکی، در جهت رسیدن این مکاتب به منافعشان، است. اگر چه در ظاهر این گونه وانمود نمیکنند و ادعاها و شعارهایشان بسیار است.
این در حالی است که در مکتب اسلام و اقتصاد مردمی که برآمده از آن است، کارگر و کار دارای ارزش انسانی و احترام بسیار بالایی است. کارگربودن جز افتخارات مقام اول عالم هستی است و ایشان با تواضع دست کارگر و این نشان کارگری را بوسیدند. در اسلام، کارگر هم ردیف و هم قد عالم و مجاهد قرار میگیرد؛ زیرا آنچه در این مکتب اهمیت داشته و ملاک است، ارزشهای انسانی است که کار از جمله آنهاست نه قدرت و سرمایه. در این مکتب امتیاز به سرمایهداشتن و قدرتداشتن نیست بلکه به تقوا و ارزشهای انسانی است.16
در جهت بیداری ملت، باید همه مردم نقشآفرین باشند و به عبارتی همه مردم در بیداری یکدیگر بکوشند، اما نقش اساسی و محوری در جریان بیداری ملت بر عهده کسانی است که آشنا به اسلام باشند و احکام اسلامی را درک نموده باشند و در نتیجه آگاهی و بیداریای که در مردم به وجود میآورند از اسلام و مبتنیبر اسلام خواهد بود. لذا نقش جریان روحانیت در این فرآیند بسیار شاخص و پررنگ است. در نگاه حضرت امام (ره) جهت برقراری فرهنگ اسلام و مقابله با فرهنگهای ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب که به دلیل توجه صرف به انگیزههای مادی و نیز بیتوجهی به ارزشهای انسانی و نوع نگاه به انسان و به بردگیکشاندن او فرهنگهایی ظالمانه و گمراه کنندهاند « باید آن عده از مردم که به این مطلب واقفاند مثل علما و یا به عنوان اقشار پیشرو و عوامل مؤثر بر مردم به حساب میآیند مثل فقها و روحانیت، با فرهنگهای مذکور مقابله کنند » و یکی از راههای مقابله، بیدارکردن مردم است. خود ایشان به عنوان یکی از مصادیق علما و فقها و روحانیت، در بیاناتشان این کار را انجام دادهاند.17
برای بیداری مردم نسبت به انگیزههای معنوی، توجهدادن انسانها به ارزشهای انسانی و نجات مردم از بردگی نظامهای اقتصادی موجود، دانستن ریز مباحث علم اقتصاد و قوانین و تئوریهای این حوزه نیاز نیست.
کیفیت بیداری و آگاهی: اعتماد، امید و خودباوری
در اقتصاد مردممحور، بیداری و باور مردم همراه با امید و اعتماد است. در اقتصاد مردممحور، مردم نسبت به فضا و ظرفیتهای اقتصادی کشور18 اعتماد و نسبت به آینده کشور امید داشته و روحیه و فرهنگ «ما میتوانیم» در بین مردم رواج دارد، به طوری که بین مردم عزمی همگانی و آگاهانه برای فعالیت در عرصههای اقتصادی شکل گرفته است. لذا ملت منتظر نمیماند تا دشمن از دشمنی خود دست بردارد یا از در خیر و صلاح و منفعتخواهی برای ملت درآید و آنگاه اقدام و فعالیت کند، بلکه اصل را بر فعالیت و اقدام بر اساس اتکا به خداوند متعال و ایمان به قدرت لایزال او و ظرفیتها و استعدادهای خود قرار میدهد.
یکی از اهدافی که مردمیشدن عرصههای مختلف اجتماع در پی آن است، این است که مردم به این خودباوری و ایمان و اعتماد برسند که میتوانند با بهره گیری از ظرفیتهای درونی و بیرونی خود در جهت تحقق اهداف اسلام و آنچه که مطابق با فطریاتشان است، گام بردارند و تحقق این هدف با تحقق بخش بزرگی از انسانسازی برابر است.
اینکه اعتماد و امید مردم نسبت به تواناییهایشان و نسبت به ظرفیتهای اقتصادی کشور و رواجداشتن روحیه «ما میتوانیم» به عنوان بخشی از معیارهای اقتصاد مردممحور، مورد توجه قرار میگیرد، از این جهت است که اقتصاد مردممحور به دنبال رشد و تربیت انسان است و اساساً فرهنگ اسلامی به دنبال انسانسازی است19. در اقتصاد مردممحور هدف گداپروری و تنبلپروری و تنها اینکه یکی نان خور دیگری شود نیست. به عنوان مثال، در دو حکمی که در تحریرالوسیله در مورد زکات بیان شده میفرماید:
«و اگر کسی قادر به کسب و کار است لکن به علت سستی و تنبلی دنبال کار نمیرود، باید بنابه احتیاط لازم از گرفتن زکات اجتناب کند و زکاتدهنده نیز باید این احتیاط را ترک ننموده، از دادن زکات به چنین کسانی خودداری نماید بلکه عدم جواز گرفتن او و دادن این خالی از قوت نیست.»20
یکی از اهدافی که مردمیشدن عرصههای مختلف اجتماع در پی آن است، این است که مردم به این خودباوری و ایمان و اعتماد برسند که میتوانند با بهره گیری از ظرفیتهای درونی و بیرونی خود در جهت تحقق اهداف اسلام و آنچه که مطابق با فطریاتشان است، گام بردارند و تحقق این هدف با تحقق بخش بزرگی از انسانسازی برابر است.
«اگر فعلاً حرفه و صنعتی که لائق به شأن او باشد ندارد، ولکن میتواند آن را بیاموزد و آموختنش برای او زحمت زیادی ندارد، در اینکه آیا جائز است به دنبال آموختن نرود و زکات بگیرد یا نه اشکال هست و باید احتیاط را ترک نکند، بله هیچ اشکالی نیست در اینکه مادام که مشغول آموختن حرفهای باشد، میتواند از راه زکات امرار معاش کند.»21
به نظر میرسد که هدف یا حداقل بخشی از هدف این باشد که زکاتگیرنده به دنبال شغل و اینجاد کسب و درآمد و رفع نیازمندیهای خود باشد نه اینکه صرفاً چشم به دست این و آن بدوزد و باید زکات دهنده نیز در این مسیر به او کمک کند.
با این توضیحات میتوان فهمید که چرا حضرت امام (ره) میفرمایند: «یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد، این خواهد شد ـ و اینها الآن در صدد این هستند که آن مسئله را باز پیش بیاورند: مسئله اینکه ما خودمان نمیتوانیم؛ ما خودمان متخصص نیستیم؛ ما خودمان تحصیلاتمان ناقص است. این مسئله را پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن ـ خوب ـ اول چیزی نبود. کوشش کردند. تا اینکه حالا با امریکا مقابله میکند. بسیاری از [مصنوعات] او در امریکا فروش میرود. خوب، یک امری نشدی را شد کردند. یا هندوستان که الآن پیشرفته است، برای این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم.22»
اساساً در نگاه حضرت امام (ره) باید مردم به حدی برسند که خودشان نفرت و عار داشته باشند از اینکه دست پیش دشمنانشان دراز کرده و بگویند ما به شما احتیاج داریم، به ما گندم و ارزاق و مستشار و امثالهم بدهید.23
این در حالی است که غربیها به دنبال آن بودهاند که ملت ایران را از خودبیخود کنند و به آنان بباورانند که شما هیچ نیستید و هر چه هست از غرب است. به دنبال تهیکردن ملت از ارزشهای خود و تبدیل او از یک موجود شرقی اسلامی به غربی.24
نقش خطیر بیدارگری رسانه
در اقتصاد مردمی، ظرفیتهای رسانهای کشور از جمله صدا و سیما، منابر، کتب و امثالهم، صادقانه و با ایفای نقش بیدارگری در خدمت بیداری ملت و رشد و شکوفایی چنین اقتصادی است. از طرفی فرهنگ آگاهیبخشی و بیدارکردن یکدیگر در بین خود مردم هم رواج دارد.
برای مردمیکردن اقتصاد، باید در گام اول مردم بیدار شوند و باور کنند میتوانند اقتصادشان را آنگونه که میخواهند پیش ببرند، در این صورت اراده کرده و قیام میکنند و آنگاه میتوانند خواست خود در عرصه اقتصاد را محقق سازند. مهم این است که در اولین گام بیداری رخ دهد. نقش اساسی و اصلی که انواع رسانه و تبلیغات میتواند در عرصه مردمیکردن اقتصاد ایفا کند فعالیت آن در جهت بیداری ملت است.25
در نگاه حضرت امام رادیو، تلویزیون و مطبوعات به عنوان نمونههایی از رسانه، متعلق به عموم است و این عموم مردماند که بر آنها حق دارند، لذا باید در آنها چیزی مطرح شود که برای کشور اثری مفید داشته باشد. مثلًا اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود یا کارمندی خوب کار کرد و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، یا مثلًا اگر کسی کشفی کرد یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود یا مواردی از این دست که کسی فعالیت مفیدی در جهت مصالح جامعه انجام داد، رسانه باید در جهت تبلیغ و اطلاعرسانی آن گام بردارد که این کار هم باعث تشویق افرادی که خوب کار میکنند میشود و هم فرهنگ خوب کارکردن را در جامعه رواج میدهد. یعنی یکی از کارهای با اهمیت رسانه باید اطلاع رسانی و تشویق کسانی باشد که در کشور فعالیت میکنند.26
در این نگاه رسانه حق ندارد ملت را به مسائل بی اهمیت مشغول کرده و یا ملت را مصرفی بار بیاورد.
پینوشت
برگرفته از کتاب «امام، مردم، اقتصاد»، تألیف: مجتبی حسنی و سید حسین حسینی، انتشارات مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام. ▪
1. منظور از بیداری، آگاهی و دانشی است که به عزم منجر میشود.
2. به دلیل محدودیت در ارائه بحث در قالب یادداشت، از ذکر قسمتهایی از بحث که اهمیت کمتری داشته یا به عنوان مقدمه برای قسمتهایی از یادداشت فوق محسوب میشدند، خودداری شده است. علاقه مندان میتوانند مباحث مذکور و هم چنین بحث کامل و مفصل در زمینه معیارهای اقتصاد مردم محور در نگاه امام خمینی (ره) را در کتاب «امام، مردم، اقتصاد» پیگیری نمایند.
3. صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۹۰
4. صحیفه امام، ج ۹، ص ۱۹
5. صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۴ و ۲۵
6. صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۳۳۸
7. صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۵۱۶ و ۵۱۷
8. البته این نه به این دلیل بوده که سخن گفتن غیر از این شیوه بر ایشان گران باشد کما اینکه قلم ایشان، به عنوان نمونه در تفسیر سوره حمد، از چنان ادبیات و غنایی برخوردار است که جز صاحبان فن، از درک آن عاجزند، بلکه از این باب بوده که بیان ایشان به عنوان رهبر میبایست برای ملت قابل فهم باشد تا بتوانند با ایشان ارتباط برقرار نمایند.
9. صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۳۹
10. صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۴۲۴
11. صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۳۸۷ و ۳۸۸
12. صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۳۳۸
13. صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۲۳۹
14. صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۲۳۹
15. منظور از کارگر در این کتاب، معنای عام کلمه است نه معنای خاص و مصطلح آن.
16. صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۲۳۷ الی ۲۴۰
17. صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۳۹
18. یکی از این ظرفیتها نیروی انسانی یا به عبارت بهتر استعدادهای بالقوه انسانی است که از یک انسان بما هو انسان میتواند سرچشمه گرفته و بالفعل شود. این استعدادها شامل نیروی فکر و ایده، خلاقیت، نیروی فیزیکی و جسمی و امثالهم است.
19. صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۳۴۳
20. تحریرالوسیله، قسمت گفتار در مصرف زکات و مستحقین آن
21. تحریرالوسیله، قسمت گفتار در مصرف زکات و مستحقین آن، مسئله ۶
22. صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۱۱۸
23. صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۴۴۳
24. صحیفه امام، ج ۹، ص ۳۹۱
25. صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۱۱۸
26. صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۳۶۱ الی ۳۶۳
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 24، آبان ماه 1395، صص 8-11